English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (4405 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
at sight U بی مطالعه قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
Other Matches
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
study U مطالعه
studies U مطالعه
studying U مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
off hand U بی مطالعه
readings U مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
extemporal U بی مطالعه
perusal U مطالعه
etude U مطالعه
reading U مطالعه
ex- U قبلی
previous U قبلی
ex U قبلی
predecessor U قبلی
fore U قبلی
foregone U قبلی
one-time U قبلی
predecessors U قبلی
aforetime U قبلی
prior U قبلی
preceding U قبلی
system study U مطالعه سیستم
analyse [British] U مطالعه کردن
explore U مطالعه کردن
unstudied U مطالعه نشده
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
impromptu U بی مطالعه تصنیف
studied U از روی مطالعه
study habits U عادتهای مطالعه
praxeology U مطالعه رفتارانسان
dissect [analyse] U مطالعه کردن
evaluate U مطالعه کردن
look into U مطالعه کردن
surveyed U مطالعه مجمل
surveys U مطالعه مجمل
inspect U مطالعه کردن
determine U مطالعه کردن
examine U مطالعه کردن
bolt [examine] U مطالعه کردن
check U مطالعه کردن
portable standard U چراغ مطالعه
enquire into U مطالعه کردن
studio U اطاق مطالعه
studios U اطاق مطالعه
lucubration U مطالعه سخت
motion study U مطالعه ی حرکت
investigate U مطالعه کردن
survey U مطالعه کردن
scrutinize U مطالعه کردن
study U مطالعه کردن
survey U مطالعه مجمل
assay U مطالعه کردن
analyze [American] U مطالعه کردن
backgrounds U معلومات قبلی
predispostion U تمایل قبلی
late war U جنگ قبلی
predilections U تمایل قبلی
premonition U اخطار قبلی
background U معلومات قبلی
predilection U تمایل قبلی
premonitions U اخطار قبلی
chains U از کلمه قبلی
premeditated U با قصد قبلی
forethought U اندیشه قبلی
forewarning U اخطار قبلی
chain U از کلمه قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
prefiguration U تصور قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
preengagement U تعهد قبلی
precognition U اطلاع قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
predesignation U تعیین قبلی
preconidtion U شرط قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
foretoken U اعلام قبلی
foretype U نمونه قبلی
presuppositions U فرض قبلی
presupposition U فرض قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
precompression U تراکم قبلی
foreordainment U حکم قبلی
preview U اطلاع قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
previous work U کارهای قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
previews U اطلاع قبلی
premeditation U قصد قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
preformation U تشکیل قبلی
prepossession U تصرف قبلی
metallography U مطالعه الیاژهای فلزی
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
self study U مطالعه پیش خود
thought-out U سنجیده مطالعه شده
psychognosy U مطالعه عمیق روانی
thought out U سنجیده مطالعه شده
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
teleology U مطالعه حکمت غایی
demography U مطالعه مهاجرت جمعیت
subjects U مبحث موضوع مطالعه
analyzes U جزئیات را مطالعه کردن
well-read U اهل مطالعه و تحقیق
analyzing U جزئیات را مطالعه کردن
well read U اهل مطالعه و تحقیق
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
subjected U مبحث موضوع مطالعه
subject U مبحث موضوع مطالعه
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
teppetology U مطالعه ریشه ای فرش
analysing U جزئیات را مطالعه کردن
ethnography U مطالعه علمی نژادها
analyse U جزئیات را مطالعه کردن
criminology U مطالعه علمی جرم
analysed U جزئیات را مطالعه کردن
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
analyses U جزئیات را مطالعه کردن
to study out U با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
analyzed U جزئیات را مطالعه کردن
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
prognostications U تشخیص قبلی مرض
bias U ولتاژ قبلی دادن
prior permission U اجازه قبلی پرواز
biases U ولتاژ قبلی دادن
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
as you were U به حالت قبلی برگردید
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
premonitory U متضمن اخطار قبلی
pre engaged U دارای تعهد قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
malice aforethought U سوء نیت قبلی
prognostication U تشخیص قبلی مرض
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
methods of economic study U روشهای مطالعه علم اقتصاد
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
optics U علم مطالعه در خواص نور
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
gastroenterology U مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
flexible arm lamp U چراغ مطالعه قابل انعطاف
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
articulated machine lamp U چراغ مطالعه با گردن تاشو
angiology U مطالعه عروق خونی و لنفی
reconsidering U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsiders U مجددا درامری مطالعه کردن
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
humanist U مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
toponymy U مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
to make a study of something U چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
reconsider U مجددا درامری مطالعه کردن
capability study U مطالعه امکان انجام کار
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
sinology U مطالعه ادبیات ورسوم چین
ethnology U علم مطالعه نژادها و اقوام
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
reconsidered U مجددا درامری مطالعه کردن
extemporizing U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
Recent search history Forum search
2New Format
2تعریف فونتیک چیست؟
3in rell with god
2May enquiries be made to your previous employers
1cartridge
1تاندانسیو
0احمد کتاب مطالعه میکند
0احمد کتاب مطالعه میکند
0مطالعه حکمت غایی
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com